اندیشه وهابیت
جنبش وهابیت یک طرز تفکر است که ریشه آن به قرن چهارم و اعلام آن رسما در قرن دوازدهم توسط محمد ابن عبدالوهاب صورت پذیرفت واز بین رهبران سابق این آیین تاثیر گذارترین آن ابن تیمیه بود که در اثر پافشاری بر عقاید خویش از طرف علماء اسلام تکفیر و راهی زندان شد و در همانجا در گذشت وهابیان با افکار خشن خود باعث ایجاد اختلاف و تشتت و درگیری میان مسلمین شدند و استعمار را خشنود نمودند محمدبن عبدالوهاب به توحید دعوت می کرد .اما توحید غلطی که او می گفت ،هر کس می پذیرفت خون و مالش سالم می ماند و گرنه مانند کفار حربی حلال و مباح بود.
جنبش وهابیت شعار بازگشت به گذشته را می دهد .ضد تجدد هستند و اعتقاد دارند که باید آثار تمدنی و تاریخی تخریب شوند و هرگونه ساختن بقعه بر مزار بزرگان ،توسل جستن به پیامبر و اهل بیت و زیارت اهل بیت و..... را بدعت می شمارند و هر کس چه از اهل سنت باشد چه شیعه باشد واین کارها را انجام دهد کافر است و باید خونش ریخته شود . این گروه متعصب باعث شدند که مسلمانان در بین مردم جهان به جماعتی آدم کش معرفی شوند ولی بررسی ها نشان می دهد که وهابیون متعصب به پایان عمر خود نزدیک شدنند.
مقدمه :
در چند سال اخیر، هر چه جلو می رویم و تحولات سیاسی و اجتماعی بیشتری را تجربه میکنیم. بیشتر متوجه میشویم که از نقش و جایگاه وهابیت در دنیای امروز غافل بوده ایم. دیر زمانی عادت بر این بود که وهابیت به مثابه فرقه ای که محبوبیت چندانی بین اهل سنت ندارد، مورد نقد کلامی و فقهی قرار می گیرد اما گسترش آگاهی ما درباره نقد روز افزون سیاسی، فرهنگی، اجتماعی وهابیت که نه تنها شبه جزیره در دنیای اهل تسنن بلکه تمام جهان اسلام و حتی دنیای امروز را در نوردیده است نشان داد که وهابیت چیزی بیش از یک فرقه یا مذهب عادی است.
توجه وهابیت به فلسفه و تجدد اندک است و هنوز برای وهابیان مسئله مهمی به نام مدرنیته وجود ندارد توجه وهابی ها به برخی مسائل تجدد مانند لیبرالیسم، سکولاریسم و ... به این علت است که بتوانند غرب را به ویژه از آن نظر که تهدید کننده هویت سیاسی و بعضاً اخلاقی وهابیت است نقد و رد کند. یکی از جنبه های جذاب وهابیت به ویژه وهابیت جهادی در عصر حاضر تقابل آن با تجدد و در واقع بحران جامع مدرن است. وهابیت دارای هویتی سنتی در تقابل با مدر نیسم است، بلکه این تقابل ناشی از بحران خود دنیای تجدد است نه هویت وهابیت (که اساساً سنت ستیز است).
اهمیت موضوع:
جنبشهای اسلامی طیف وسیعی را تشکیل می دهند که در این طیف از راست بنیادگرا تا چپ شبه مارکسیستی رادر بر می گیرد .جنبشها بیشتر وندالیست هستند یعنی بی اعتناء به گذشته و در شکل افراطی تخریب آثار تمدنی و تاریخی .روی هم رفته جنبشهای اسلامی شعار بازگشت به گذشته را می دهند .
اتمیست هستند یعنی وقتی بینش نسبت به یک پدیده جامع نباشد فقط بخشی از آن پدیده را می بینند.ضد تجدد هستند .حقوق زن را قبول ندارند .خشونت طلب هستند. دنیا گرا و آنتی دمکراتیک (بی مهر نسبت به دمکراسی) هستند.
بسیاری از جنبشها آنچه که به کام آنها است قبول و آنچه به کام آنها نیست پاک می کنند.
در گفتمان دینی معاصر واسلام سیاسی که جنبشها مروج آن هستند روی آن قسمتی تاکید می شود که به نفع دنیای سعادت است و از ابعاد دیگر غافل می شوند. جنبش ها چنان از حیات دنیا یاد می کنند و چنان وزنه ای برایش قائلند که گویا دین اسلام صرفا" دین دنیایی است.
با اندیشیدن در اوضاع زمان و حوادث تلخ واسفباری که بر جهان اسلام می گذرد باید دشمن واقعی اسلام را بشناسیم .اکنون متجاوز از صد سال است که نبرد فکری و عقیدتی بر ضد اسلام آغاز شده و اردوگاههای شرق و غرب بر ضد اسلام بسیج شده اند و هفته و ماهی نیست که با عناوین گوناگون بر ضد اسلام م تعلیم آن کتابهای منتشر نشود ما بر آنیم تا در این مجموعه با بررسی منابع معتبر و بررسی جنبش وهابیت به نتیجه ای برسیم که اولا" چرا چنین جنبشهای در جهان بوجود می آید ،چه کسانی آنها را حمایت می کنند و چه تاثیری بر جهان امروز به خصوص جهان اسلام دارد و همچنین دیدگاه مذاهب تشیع و تسنن نسبت به این
تفکر و جنبش چگونه است.
ریشه و پیشینه تحقیق:
پس از برقراری نظم جدید و اصلاحات غرب گرایانه در عثمانی جناح های سنتی تر
جامعه اسلامی دست به مقاومت زدند یکی از این واکنش ها توسط محمد بن عبدالوهاب انجام شد. وتفسیر بسیار محدود و تنگ نظرانه از دین ارائه می داد . این تفسیر عبارت است از اینکه هر عملی باید از جانب دین حکم جواز بگیرد و عدم مغایرت کفایت نمی کند.در نگاه و تفکر حنبلی ها برای اینکه هر عملی حرام نباشد باید تایید دینی نداشته باشد.نقطه مقابل اجتهاد به دین (که هر عملی که از جانب دین حرام ندانسته نشده مباح است.همزمان با قیام محمد علی پاشا در 1801 وهابیون و طرفدارانشان بعد از تعرض به کربلا و با اتخاذ عبدالعزیز بن سعود در عربستانزمینه اتحاد شمشیر و قلم را فراهم کردند و شبه جزیره را از چنگ قدرت باب عالی در عثمانی خالی کردند.هر چند جنبش های امامان زیدی در یمن به اخراج ترکان منجر شده بود اما زمینه های داخلی نجد به خصوص تفرقه و تشدد اسلامی قبیله ای موجب شد تا مردم دعوت وهابیان را بپذیرند کتاب التوحید عبدالوهاب مبتنی بر مبارزه با بدعت و خرافه و بازگشت به سنتهای واقعی بود.سعودیها با سرکوب قبایل و امیران و شیوخ محلی بحرین و کویت را اشغال کردندو در سال 1803 بر مکه و مدینه مسلط شدند و مقبره ها و گنبد ها و قبور مقدس را تخریب نمودند. علمای مخالف وهابی اعدام شدند و با توسعه قدرت وهابیون در سوریه ،عراق،فلسطین بارگاه ائمه شیعه را تخریب کرده و جواهرات و اشیای قیمتی را غارت کردند .عثمانی ها در یک مرحله در1818 توسط محمد علی پاشا حاکم مصر وهابیون راسر کوب کردند ولی دو سال بعد وهابیون در ریاض متمرکز شدند.و با ارتباط آنها با انگلیسیها و فراخوانی نیروهای پاشا از عربستان در 1840 نیمه قرن 19 مجدد وهابیون بر عربستان حاکم شدند.
شرح حال ابن تیمیه
یکی از کسانی که در طول چندین قرن ،مورد توجه خاص وهابیان قرار گرفته و برای او ارزش فراوانی از نظر علمی قائلند تقی الدین احمد بن عبدالحلیم معروف به ابن تیمیه است. او کسی است که افکار وهابیت از او سرچشمه می گیرد .
وهابیان برای او کنگره های علمی گرفته و کتاب ها یی در مدح و منزلت و شخصیت علمی اش تالیف نموده اند و در حقیقت او را موسس مذهب خود می دانند. اگر چه آنان در ظاهر این مطالب را اظهار نکرده و خود را سلفی می نمایند.
او در سال 661 ه.ق در شهر حران متولد شد و در سال28 7 ه.ق در دمشق وفات یافت پدرش او را برای رسیدن به اجتهاد و نشستن بر کرسی درس آماده کرد تا آن که بعد از وفات پدرش بر کرسی تدریس در مسجد جامع دمشق نشست و درسش را در زمینه های مختلف از قبیل تفسیر ، فقه و عقاید گسترش داد. لکن به خاطر کج سلیقگی و انحرافی که داشت در صدد مخالفت بر خاست . فتوا و نظرات اعتقادی وفقهی اش برای او مشکل ساز شد . در جواب نامه ها و سخنان خود اعتقاداتش را که با عقاید عموم مسلمین سازگاری نداشت از قبیل تجسیم حرمت شفاعت ،حرمت توسل و......ابراز کرد.
شرح حال زندگی پایه گذار وهابیت:
افکار و پندارهای ابن تیمیه با مرگ او و شاگردش ابن قیم به بوته فراموشی سپرده شده بود تا اینکه این آرا توسط فردی به نام محمد بن عبدالوهاب از زاویه انزوا و گمنامی در آمد.
مسلک و آیین وهابیت منسوب است به شیخ محمد فرزند (عبدالوهاب) نجدی که این نسبت بر گرفته از نام پدر او عبدالوهاب است . او در سال 1115ه.ق در شهر عینیه از شهرهای نجد کشور عربستان به دنیا آمد . پدرش در آن شهر قاضی بود شیخ از کودکی به مطالعه کتب تفسیر، حدیث و عقاید، سخت علاقه داشت و فقه حنبلی را نزد پدرش که از علنای حنبلی بود آموخت.
بعد از آن شروع به مسافرت به کشورهای اسلامی نمود. چهار سال در بصره پنج سال در بغداد اقامت نمود. و به ایران نیز مسافرت کرد .در کردستان یک سال ودر همدان و اصفهان وقم به فراگیری فلسفه پرداخت و بعد به حجاز بازگشت. و بعد از هشت ماه که در خانه خود اعتکاف نموده بود بیرون آمد و دعوت خود را آغاز نمود.
با پدرش به شهر حریمله هجرت کرد و تا وفات پدر در آنجا ماند در حالی که پدرش از او راضی نبود .
او تمام مسلمانان را بدون استثناء تکفیر می نمود به اتهام این که آنان متوسل به پیامبر (ص) می شوند و بر قبور اولیای خود گنبد و بارگاه می سازند و به قصد زیارت قبور سفر می کنند و ا ز اولیا ء طلب شفاعت می کنند و ...
وهبیان با این افکار خشن باعث ایجاداختلاف و تشتت و در گیری میان مسلمین شدند .محمد ابن عبدالوهاب به توحید دعوت می کرد اما توحید غلطی که او می گفت .هر کس می پذیرفت خون و مالش سالم می ماند و گرنه مانند کفار حربی حلال و مباح بود او درسال 12ه.ق در گذشت . پس از وی پیروانش نیز به روش او ادامه دادند.
برخی از فتاوای وهابیان:
1-نشستن خدا برعرش و کرسی
عبدالرحمن بنحسن بن محمد بن عبدالوهاب می گوید:
ان الله یجلس علی العرش و الکرسی
همانا خداوند بر روی عرش و کرسی می نشیند.
صالح بن فوزان می گوید: ان الله استقرعلی العرش(خداوند بر روی کرسی خود استقرار دارد.)
2- تحریم احترام به پرچم
گروه دائمی وهابیان می گویند:
برای مسلمانان جایز نیست که برای پرچم هر کشور یا سلام کشوری برخیزند،بلکه این کار از بدعت های منکری است که در عهد رسول خدا (ص)و عهد خلفای راشدین (رض) نبوده و منافات با کمال توحید واجب و اخلاص تعظیم برای خداوند واحد دارد و راهی به سوی شرک است و در این کار مشابهی است به کفار و در عادات قبیح انها ...
3-تحریم نصب قاب عکس بر دیوار
ابن عثمین وهابی می گوید :
آویزان کردن تصاویر بر دیوار خصوصا" تصاویر بزرگ حرام است ، حتی در صورتی که برخی از جسم یا سر ان ظاهر شده باشد. چرا که قصد تعظیم در آنها ظاهر است و اصل شرک همین گونه غلوهاست ...
4- جلوگیری از احترام به استاد
بن باز وهابی می گوید:
ایستادن دختران برای معلم زن خود ، و نیز برای معلم مرد کاری است که نباید انجام گیرد و کمترین حکمی که بر ان است کراهت شدید است...
5- جهنمی بودن اکثر زنان
ابن عثمین در این باره می گوید:
اکثر اهل جهنم زنان هستند. می گوید:این مطلب صحیح است. چرا که پیامبر (ص) در خطبه ای که در میان آنان میخواند فرمود: (ای جماعت زنها! راست بگویید، چرا که شما را بیشتر افراد اهل جهنم یافتم)
6- حکم عدم جواز اذان با نوار
اذان گذاشتن با نوار صحیح نیست. چرا که اذان عبادت احتیاج به نیت دارد .
7- تحریم قرائت قرآن برای میت
اجیر کردن قاری برای قرائت قرآن کریم بر روح میت از جمله بدعت هاست که نه اجری برای قاری دارد و نه برای میت .
8- تحریم به صاحبان عزا
اجتماع در خانه میت به جهت تسلیت به یک دیگر دارای اصلی از عمل سلف صالح نبوده و مشروع نیست. خصوصا" که اگر این عمل همراه با روشن کردن چراغ و گذاشتن صندلی و باز کردن درب خانه باشد که گویا شب عروسی است. و این جمله بدعت هایی است که پیامبر درباره انها فرموده در هر بدعتی گمراهی است.
دیدگاه علمای شافعی درباره ابن تیمیه
شمس الدین محمد بن احمد بن عثمان ذهبی (ت 748) بیان زغل العم و الطلب ص.18-17
او درباره ابن تیمیه می نویسد:
من بسیار در بررسی احوال او زحمت کشیدم و درباره او به این نتیجه رسیدم که علت کنار گذاشتن او بین اهل مصر و شام و تنفر مردم از او و سرزنش و تکذیب و تفکیر او به جهت تکبر و خود خواهی شدت علاقه به رهبری علما و توهین نسبت به بزرگان بوده است.
تقی الدین سبکی شافعی(ت 756) ه .
او درباره ابن تیمیه می گوید:
بدان که جایز است و حسن دارد توسل و استغاثه و طلب شفاعت از پیامبر (ص) نزد پروردگار صبحان و متعالی و جواز و حسن ان از امور معلوم نزد هر صاحب دین بوده و معروف از فعل انبیا و مرسلین و سیده سلف صالح و علما و عوام از مسلمانان است. هیچ دینداری آن را انکار نکرده و به گوش هیچ کس در هیچ زمانی نخورده است. تا انکه ابن تیمیه آمد و در این باره سخنی گفت که مطالب را برای عقول ضعیف و پوشیده مشکل ساخت و بدعتی گذاشت که در هیچ عصری سابقه نداشته است و بس است تو را که انگار استغاثه و توسل از سوی ابن تیمیه گفتاری است که هیچ عالمی قبل از او آن را معتقد نشده است . امری که باعث شد بین اهل سنت تفرقه و شکاف ایجاد شود.
دیدگاه علمای حنفی درباره ابن تیمیه
محمد بن علاء بخاری حنفی
او درباره ابن تیمیه می گویید:
از او درباره سخنان ابن تیمیه سوال می شد او قلبش از ابن تیمیه متنفر بود تا اینکه بر این امر استحکام یافت و لذا تصریح به بدعت گذاری او نمود و سپس او را تکفیر کرد. و کار او به جایی رسد که اعلام کرد به اینکه هر کس به ابن تیمیه لقب شیخ الاسلام بدهد با این کارش کافر خواهد شد.
محمد زاهد کوثری حنفی
او درباره ابن تیمیه می گویید:
اگر بگوییم که اسلام در دوران های اخیر به کسی مبتلا نشده که ضررش از ابن تیمیه در تفرقه بین مسلمین بیشتر باشد هرگز در این امر مبالغه نکرده ایم او کسی بود که به آسانی با یهود و نصارا مسالحه داشت و درباره کتابهای آنها می گویید که تحریف لفظی نشده است و لذا مستشرقان به آن توجه کرده اند او مردی تند مزاج بوده و سر سختانه بر فرقه های اسلامی علی الخصوص شیعه حمله می نمود . و اگر نبود شدت ابن تیمیه در ردش بر ابن مطهر ( منهاج السنته )به حدی که کار به جایی رسانده که به علی ابن ابی طالب کرم الله وجهه اعتراض نموده است . همان گونه که در اوایل جزء سوم از آن کتاب مشاهده می نمایی و این توهین به حدی است که بزرگان خوارج از آن ابا دارند با توهینی که نسبت به احادیث خوبی دارد که در این زمینه وارد شده است.
دیدگاه علمای مالکی درباره ابن تیمیه:
مالک بن انس ،امام مذهب مالکی
چون ابو جعفر منصور عباسی از مالک سوال کرد : ای ابو عبدالله آیا رو به رسول خدا(ص) نماییم و دعا کنم ، یا رو به قبله دعا نماییم ؟ مالک در جواب او گفت : چرا صورتت را از طرف حضرت بر می گردانی در حالی که او وسیله تو و وسیله پدرت آدم (ع) نزد خدای عزو وجل در روز قیامت است . او در رد ابن تیمیه می گوید : ولی این مرد یعنی ابن تیمیه مذهبی را بدعت گذاشته است که همان تعظیم نکردن قبرهاست و اینکه به جهت ترحم و عبرت گرفتن باید زیارت کرد به شرط آنکه به سوی آنها بار سفر بسته شود لذا تمام مخالفانش نزد او همانند کسی است که حمله کرده و باکی ندارد که به وسیله ای او را دفع می کند.و چون به گمان خود شبهه سستی نداشته باشد تا بوسیله آن از خودش دفاع کند بی جهت و بدون انصاف به نسبت دادن به دروغ روی آورده است و لذا منصفانه در حق او گفته اند که عملش از عقلش بیشتر است.
آیا وهابیت به پایان خود نزدیک می شود؟
ده سال از فروپاشی شوروی، نگارنده کتابی تحت عنوان (پایان عمر مارکسیسم) به رشته تحریر در آورد.در آن کتاب بر این نکته تاکید شده بود که قراین و شواهد موجود گواهی می دهد که مارکسیسم به پایان عمر خود نزدیک شده و به زودی غروب خواهد کرد. در مقدمه کتاب چنین آمده بود: به اعتقاد من امروز این واقعیت را که برای بعضی بسیار تلخ و ناگوار و برای بعضی شاید شگفت آور است.باید بپذیریم که مارکسیسم و محصول آن کمونیسم به پایان عمر شکوفایی خود نزدیک می شود و هم اکنون در سراشیبی زوال قرار گرفته است.
آری همان گونه که پیش بینی شده بود فروپاشی انجام گرفت و شوروی مارکسیست که با ان همه ادعاهای بزرگ و اقرار بر این که نظامسرمایه داری به زودی نابود خواهد شد و مارکسیسم تمام جهان را فتح می کند.از هم متلاشی شد و به بایگانی تاریخ پیوست این پیش بینی نه (علم غیب ) بود و نه (کهانت) بلکه برخاسته از طبیعت مارکسیسم بود.
اکنون نیز تمام قراین و شواهد نیز نشان می دهد که عمر وهابی گری افراطی به سر آمده و طرفداران و حامیان خود را به سرعت از دست می دهد و به گذشته تاریخ سپرده می شود. و هم اکنون آثار این فروپاشی نمایان شده است. زیرا در بطن اصول وهابیت تندرو اموری نهفته است که قابل بقا و دوام به خصوص در دنیای امروز نیست.
این اصول عبارتند از:
1-خشونت فوق العاده
2-تحمیل عقیده
3- تعصب شدید و افراطی
4-عدم آشنایی به ارزش های فرهنگی
5-جمود و مخالفت با هر پدیده نوین
6-ضعف منطق و برداشت نادرست از واژه قرآن
خشونت و ضربه شدید بر پایه های اسلام
در طول تاریخ کمتر کسی به اندازه وهابی های متعصب به اسلام ضربه زده است .اسلامی که دین رافت و رحمت بود و توصیه می کرد. هر کاری را با نام رحمان و رحیم که بیانگر رحمت عام و خاص شروع شود.اسلامی که می گویید حتی مشرکان اگر برای تحقیق نزد شما آمدند آنها را پناه دهید تا آیات قران را بشنوند،سپس آنها را سالم به وطن خودشان برسانید (خواه اسلام را بپذیرند یا نه)
اسلامی که می گویید در برابر بدی ها نیکی کنید تا دشمنان سر سخت شما از این همه محبت شرمنه شوند و دوست شما گردند.
جاذبه اسلام در عصر ما آماده است که کار خودش را انجام دهد . ولی اعمال این گروه خشن و متعصب متاسفانه سد راه گسترش اسلام شده و ضربه دردناکی به اسلام و مسلمین زد.
تضاد عجیب
شگفت آور این که حکومت آنها که در سایه این تفکر روی کار آمده ، بی توجه به این گفته ها با تمام کشورهای جهان از اسلام گرفته تا غیر اسلامی – رابطه سیاسی – اقتصادی و فرهنگی دارد، یعنی با همه مشرکان جهان دوست است.
واز آن فراتر ،تمام مکه و مدینه را به صورت کانونی اززیبا ترین هتل ها برای پذیرایی از مشرکان مسلمان که همه ساله به عنوان مراسم حج و عمره به آنجا می آیند ،در آورده اند و بهترین پذیرایی را از اهل شرک می کنند .و این مشرکان درآمد عظیم و سرشاری برای آنها دارند.
در حالی که قرآن مجید می گویید مشرکان نجس هستند و آنها را به مسجدالحرام راه ندهید و اگر از فقر می ترسید خداوند شما را به فضل خود بی نیاز می کند .
راستی چرا در اینجا مشرکان ،موحد می شوند و به عنوان ضیوف الرحمان (مهمان های خداوند) مورد مهر و محبت و استقبال قرار می گیرند و کوچک و بزرگ ،خانه هایشان را دراختیار آنان قرار می دهند.
قشر جدید وهابی
آنچه در حال زوال و سراشیبی سقوط متعصب و متحجر و خطرناک وهابی است که همه مسلمین را جزء خود مشرک می دانند و جان ومال آنها را مباح می شمرند ،تا چه رسد به غیر مسلمان ،ولی قشر معتدلی در حال ظهور و بروز است . این قشر که بیشتر از نسل تحصیل کرده و جوان تشکیل یافته و حتی بعضی از اساتید و علمای بزرگ آنان با آنها هماهنگ هستند . دارای ویژگیهای زیر است.
1-مسلمانان را متهم به شرک نمی کنند و از خون ریزی بیزارند ،به عقاید دیگران احترام می گذارند و برچسب کفر و بدعت به دیگران نمی زنند.
2-از گفتمان منطقی و دوستانه بین مذاهب اسلامی استقبال می کنند و گوش شنوایی برای شنیدن سخنان دیگران دارند و کتب دیگران را نیز مطالعه می کنند
3- مظاهر جدید و مثبت زندگی امروز را که دلیلی بر حرمت آن در کتاب و سنت نیست ،بدعت نمی شمرند و با بزرگداشت بزرگان بزرگان اسلام مخالفت ندارد و میان رسوم عرفی و شرعی فرق می گذارند.
4-به زنان اجازه می دهند که با حفظ حجاب اسلامی و موازین عفت به تحصیل علم و فعالیت های مقید اجتماعی بپردازند .
5-و در یک کلمه ضمن تجدید نظر در افکار خشونت آمیز گذشته،حاضر به تعامل با سایر فرق اسلامی جهان هستند و خشم و نفرت آنها متوجه کسانی است که قصد نابودی مسلمین را دارند این ها رفته رفته جای سلفی های متعصب و فوق العاده خشن را می گیرند . گسترش این گروه در برخورد های علمی و فر هنگی در ایام حج و عمره به طور کامل نمایان است.
نتیجه:
اتحاد ویکپارچگی بین مذاهب اسلامی و حتی پیروان ادیان الهی از شعار های اصیل اسلامی و رمز بقای و پیشرفت اسلام و مسلمین بوده است . زیرا وحدت و همدلی در تحکیم روابط بین فرقه های اسلامی و تشکیل امت یکپارچه در سراسر جهان نقش حیاتی دارد . جنبش وهابیت این محصول نامطلوب سبب شد که متاسفانه نام اسلام در اذهان بسیاری از مردم جهان ،با خشونت توام گردد وبهانه و دستاویزی بدی به دست مخالفان اسلام دهد تا آنجا که بسیاری از کشورهای ،مسلمانان را جماعتی آدمکش معرفی کنند . البته تبلبغات سوء آمریکایی ها و به خصوص صهیو نیسم نیز به این امر بسیار کمک کرد. در حالی که اسلام پیام آور صلح ،عدالت و محبت بوده و هست.
همه مسلمانان باید بدانند که این گروه اندک متعصب که همه را جزء خودشان مشرک می پندارند و به همین دلیل خون و مال آن ها را مباح می شمرند ، نمایندگان اسلام واقعی نیستند .بدیهی است که چنین مسلکی در دنیای امروز جایی ندارد و در سراشیبی سقوط است و پایان عمرش نزدیک است و از همه عجیب تر این که خشونت این گروه دامان حکومتی را که خودشان بر سر کار آورده اند گرفته و ترورهای وحشتناکی را در کشور سعودی به راه انداخته اند. تا آنجا که دولت سعودی تجدید نظر در تعلیمات مدارس دینی وهابی را شروع نموده و افراد تندرو را از امامت مساجد بر کنار ساخته است که این خود دلیل دیگری بر نزدیک بودن عمر وهابیت متعصب است.
- ۹۲/۰۷/۱۷
- ۲۱۱ نمایش