اخیرا شبکه بیبیسی در مستندی به بررسی شبکههای طائفهای و مذهبی شیعه و سنی پرداخته و مسائل مالی و محتوایی آنها را بررسی کرده است؛ یادداشت زیر که توسط مجله الکترونیکی «اخوت» منتشر شده به این سوال جواب داده است که چرا «بیبیسی» دغدغه وحدت اسلامی پیدا کرده است؟
«شیعه و سنی در سوریه و عراق به جان هم افتادهاند. .. انفجارهای روزانه فرقهای این کشورها را خراب کرده است ... بودجه شبکههای افراطی را مردمان همین کشورهای اسلامی میدهند ...» اینها بخشی از متن راوی مستندی است که چندی پیش شبکه بیبیسی عربی آن را با عنوان «اثیر الکراهیة» تولید کرد و پس از آن بخش فارسی این شبکه آن را دوبله و پخش کرد.
اما سؤال اینجاست که چرا بیبیسی به چنین موضوعی علاقمند شده است؟ برای پاسخ به این سؤال به سه نکته اشاره میکنیم.
الف) اسلامهراسی پروژه موازی اختلافاتافکنی مذهبی است. اگر تا یک دهه قبل، اسلامهراسی محور فعالیتهای غربیها را شکل میداد ولی بیداری روز افزون مسلمانان و توفیقات اولیهای که در مساله بیداری اسلامی بهدست آوردند غربیها را از موفقیت اسلامگرایان دچار نگرانی فراوان کرد لذا پروژه اختلافافکنی مذهبی را که از قبل شروع شده بود سرعت بیشتری بخشیدند. در این مسیر، درگیریهای عراق و بحران سوریه که از آن روایت درگیری شیعه و سنی شد، بر تسریع این روند افزود.
اما روی دیگر خونریزیهای عراق و سوریه و روایت روزانه آنها در غرب چیز دیگری است. این خونریزیها برای غرب فایده دیگری هم دارد و آن تخریب چهره اسلام در میان ساکنان غرب است که آمار گرایش به اسلام در آن بیداد میکند.
ب) سخنان آیتالله خامنهای و متهم کردن غربیها و خصوصا انگلستان در حمایت از این فتنهانگیزی را دلیل دیگری بر انگیزه ساخت این مستند باید دانست. اینان همواره از روشن شدن چهره حقیقی ماجرا هراس داشته و دارند. اگر مسلمانان اندکی تامل کنند که چرا شبکههای فتنهگر در غرب مستقرند و یا بدانند که چرا آنان از این شبکهها حمایت میکنند قطعا در مواضعشان تجدید نظر خواهند کرد و انگشت اتهام را به سوی دشمن مشترک خویش خواهند گرفت.
از همین روست که بیبیسی فرار به جلو میکند و سعی می کند خود، طلبکار ماجرا شده و به دنبال مجرمانی بگردد که به تعبیر این مستند معلوم نیست از کجا حمایت می شوند!!
ج) انگلستان همواره در منش دیپلماتیک و نیز سبک رسانهای خود روباهگونه بوده است لذا رادیو و تلویزیون بیبیسی همواره مسیری را رفته است که مخاطب عام او را منصف و بیطرف تصور میکند. تفاوت سبک بیبیسی و سیانان در همین اشارههای مضمونی و غیرصریح به موضع خویش و انتقال مطلوب به مخاطب در قالب غیرمستقیم است.
در جهان عرب، الجزیره نیز سعی داشته تا بیبیسی گونه عمل کند و شفافیتی مانند العربیه نداشته باشد؛ شاید ریشه مخاطبان گسترده آن نیز همین مساله باشد از همین رو این بنگاه خبری همواره درباره موضوعاتی که اتفاقا بیشتر مورد اتهام است دست پیش میگیرد و وارد میدان میشود تا قرائت خود را از آن مساله به مخاطب منتقل نماید.
در پایان باید به این نکته اذعان کرد که این شبکههای تحریککننده قبل از بیداری اسلامی هم کار خود را شروع کرده بودند. دقیقا زمانی که غرب به این نتیجه رسید موج اسلامگرایی قابل کنترل نیست اقدام به ترویج آنان کرد ولی دیگر دیر شده بود و مردم به میدان آمدند و دیکتاتورهای غربگرا را سرنگون کرده بودند؛ حالا این ابزارها برای انحراف جریان به کار آمدهاند.